يکي از عوامل مهمي که منجر به ايجاد شکاف بين کشورها شده است، تفاوت در توانمندي آن ها در انجام نوآوري مستمر در تمامي ابعاد سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي مي باشد. با توجه به رشد سريع فنّاوري در دو دهه ی اخير و پيش بيني اين روند در آينده، بيشک اگر تمهيدات مناسبي انديشيد چکیده کامل
يکي از عوامل مهمي که منجر به ايجاد شکاف بين کشورها شده است، تفاوت در توانمندي آن ها در انجام نوآوري مستمر در تمامي ابعاد سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي مي باشد. با توجه به رشد سريع فنّاوري در دو دهه ی اخير و پيش بيني اين روند در آينده، بيشک اگر تمهيدات مناسبي انديشيده نشود، با گذشت زمان بر وسعت اين شکاف افزوده خواهد شد. يکي از راههاي مقابله با اين چالش، افزايش توانمندي نوآوري در كشور از طريق افزايش فعاليتهاي تحقيق و توسعهی در بخشهاي مختلف اقتصادي مي-باشد. تجارب جهاني نشان مي دهد، کشورهايي که در زمينه تحقيقات، بيشترين هزينه را متحمل شده اند، آنهايي هستند که صاحب فناوري و صنايع پيشرفته اند. از اين رو هدف مقاله ي حاضر، بررسي نقش مراکز در نوآوري و روش تحقیق به کار رفته برای آن، تحلیل استنادی می باشد. یافته های به دست آمده نشان می دهد که براي انجام نوآوري موفق، بايد تعامل مناسبي بين اجزاء اصلي «نظام ملي نوآوري» يعني دولت، صنعت، دانشگاه ها و مؤسسات پژوهشي از طريق گسترش فعاليتهاي تحقيق و توسعه و کاربردي کردن نتايج تحقيقات، وجود داشته باشد. بنابراین می توان این گونه نتیجه گیری کرد که بين تحقيقات و نوآوري و در نتيجه ميزان پيشرفت حقيقي در تمامی کشورهای دنیا و به ویژه در کشور ما رابطه مستقيم وجود دارد. در این راستا بايد با اتخاذ سياستهاي مناسب، موانع پيش روي پژوهش و نوآوري در کشور (که در این مقاله به برخی از آن ها اشاره شده است) برداشته شود.
پرونده مقاله
شكلگيري ارتباط سازندهي دانشگاه و صنعت در راستاي توسعهی ملي، گذشته از نياز به زيرساختهاي تسهيلكنندهي ارتباط، مستلزم طراحي سياستهاي اثربخش و بهكارگيري ابزارهاي سياستي مؤثر است. از سوي ديگر، صنعت و دانشگاه، از جمله عناصر اساسي نظام ملي نوآوري هستند كه طبيعتاً تعامل چکیده کامل
شكلگيري ارتباط سازندهي دانشگاه و صنعت در راستاي توسعهی ملي، گذشته از نياز به زيرساختهاي تسهيلكنندهي ارتباط، مستلزم طراحي سياستهاي اثربخش و بهكارگيري ابزارهاي سياستي مؤثر است. از سوي ديگر، صنعت و دانشگاه، از جمله عناصر اساسي نظام ملي نوآوري هستند كه طبيعتاً تعامل آنها بايد در قالب مباني نظري اين نظام ساماندهي شود. در اين ميان، فنبازار، از جملهي سازوكارهايي است كه ميتواند از يكسو نقش مؤثري در عرضهي دستاوردهاي تحقيقاتي و فناورانهي دانشگاهها و نهادهاي تحقيقاتي به صنايع ايفا كند (فشار تكنولوژي)، و از سوي ديگر، تقاضاي فناورانهي صنايع و نهادهاي توليدي و خدماتي را به جامعهي پژوهشي كشور ارائه نمايد (كشش تقاضا). اين مقاله به كاركردهاي فنبازار، بهعنوان يك ابزار سياستي و يكي از عناصر نظام ملي نوآوري در ايجاد ارتباط ميان صنعت و دانشگاه پرداخته، وظيفهي دولت را در تضمين كارايي اين سازوكار مرور ميکند
پرونده مقاله